محل تبلیغات شما



خوب یادم هست که ترم پیش بود که با یکی از دانشجویانم که خانم هم بود صبح اول وقت در دفتر کارم قرار گذاشتیم که در مورد پایان نامه ایشان و کارهای انجام شده و بخشهای نوشته شده صحبت کنیم. ایشان تشریف (!) آوردند و بر روی صندلی کنار من نشستند و شروع به صحبت کردند. به محض اینکه شروع به صحبت کردن کردند دیدم که یک نفس که میکشند بوی الکل و نفس دیگر ایشان بوی سیگار می دهد. با خدای خود گفتم یا حضرت حق در چه روزگاری زندگی می کنیم که برخی از مردم خسر الدنیا و الآخره شده اند. ان شاء الله خدا همگی ما را به راه راست هدایت کند که همگی ما به آن محتاجیم. 


ای مسلمانان! هر که را در سر سودایی است، بداند که امروز را فردایی است. بدان که خدای که این افلاک را بر پای بداشت و این املاک را بر جای، که هر حسنه را مکافاتی است و هر سیئه را مجازاتی. هر حلال را حسابی و هر حرام را عذابی، و هر یک را مرجعی و مآبی. مرگ جوانان تازه تان در جوانی پند بداد و سودمند نبود، و موکل پیری تان بند بر نهاد و گزند نکرد. پندارید که این عیش طیش به آخر نخواهد رسید و لباس عمر به فرجام نخواهد درید. کلا و حاشا و لکن لای الا کما یشاء. منادی شرع در خروش است و واعظ شیب بر بنا گوش و تو از حرص، بی عقل و بی هوش. چندین بشیر و نذیر بر در تو آمد، تو بدان پند نپذیرفتی و چندین حکم محکم و قضای مبرم بر سر تو آمد، اعتبار نگرفتی. در شارع شریعت بازی ها کردی و با منادیان حق طنازی ها نمودی. این چه باد ریاست است و آتش ت؛ نه بر غرفات سقف گیتی، تخته وقف تو است و نه بر شرفات ایوان عالم، ارقام نام تو. باش تا اجل معهود، دامن امل نامحدود بگیرد و چراغ حیات به وزش باد ممات فرو میرد. این بساط محدود فرسوده شود و این انفاس معدود پیموده آید؛ این ترکیب مشرف و ترتیب مزخرف روی به تخریب نهد. انتصاب قامت از انتساب استقامت بگردد. اطناب عروق و اعصاب از درستی رای سستی کند. منظر قامت منظور، روی به نشیب پستی نهد. فراش اجل فراش امل را درنوردد و ساقی هادم اللذات خاشاک و قذات در اقداح افراح اندازد؛ آنگه بدانی که این گفتها را ملامتی است و این کردها را غرامتی، و مکافات و مجازات را روز قیامتی.

مقامات حمیدی اثر قاضی حمید الدین بلخی


استاد یادت بخیر

استاد عجب سخت می گرفتی. ولی استاد بودید به معنای واقعی. با سواد، متواضع، زحمتکش و دارای تمام خصوصیاتی که یک استاد باید داشته باشید. اما حیف که زود از میان ما رفتی. بی سر و صدا. متاسفانه آنچنان که شان منزلت شما بود از شما تجلیل نشد. اما من قدر شما را می دانم و خواهم دانست. هرگاه در کلاس درس، گیاهان سمی را درس می دهم، ابتدا از شما بعنوان "استاد بزرگ پیشگام گیاه شناسی ایران" تجلیل می کنم. یادتان بخیر. یادم می آید زمانی که سال 72 می خواستم امتحان پایان ترم درس "سیستماتیک گیاهی 2" را بدهم، همه منتظر بودیم تا جنابعالی تشریف بیاورید و سوالات امتحان را توزیع کنید. حدودا" نیم ساعتی طول کشید تا تشریف آوردید. همه ما منتظر یک برگه سوال حاوی حداقل 10 سوال در یک ورق A4 بودیم اما با شگفتی با یک کاغذ بسیار کوچک اندازه کف دست حاوی 5 سوال مواجه شدیم. با کمال تعجب دیدم که یکی از دانشجویان خانم سال بالایی ما که به تازگی ازدواج کرده بود و یکبار هم سال قبل از این امتحان رد شده بود از ابهت امتحان و سختی سوالات امتحان ولو شد کف زمین و غش کرد. آخه این درس یک ترم در میان ارائه می شد و اگر اینبار هم می افتاد لیسانسش 6 ساله میشد. استاد با کمال وقار بر بالینش حاضر شدید و او را دلداری دادید که ان شاء الله در امتحان قبول خواهد شد که شد.

یادم هست یکبار که در یک گفتگوی تلویزیونی با جناب آقای دکتر اسماعیل میرفخرایی از اینکه در اتوبان تهران-قم درخت کاج کاشته شده بسیار ناراحت بودید و فرمودید که هر منطقه هزاران سال و بلکه میلیونها سال طول کشیده تا پوشش گیاهای خود را انتخاب کند و کاشت گیاهان غیر بومی در یک منطقه بر هم زدن ایستم گیاهی و نظم آن منطقه می باشد. اما کو گوش شنوا! یکبار دیگر در برنامه ای در گفتگو با ایشان فرمودید که چندین بار برای بررسی فلور منطقه اطراف شیراز به آنجا رفته اید اما متاسفانه بدلیل کمبود وقت نتوانسته اید به داخل شیراز برای دیدن آرامگاه حافظ و سعدی بروید.

خاطره دیگری که از شما دارم اینکه در پایان دوره لیسانس از دستان مبارک شما جایزه گرفتم که عکسش را هم هنوز در آلبوم عکسهایم دارم. 

روحت قرین رحمت حق


از زمانی که جایزه "معلم برتر در آموزش" در دانشکده داروسازی را از دستان ریاست محترم دانشگاه گرفتم، کینه و نفرت و بخل و حسد را بخوبی در چهره هایتان دیدم. حتی حاضر نشدید که آنها را مخفی کنید و بخوبی در چهره هایتان موج می زد. برخی حتی تبریک هم نگفتید که البته به آن نیازی نداشتم و بلکه شان خودتان را نشان می داد. برخی دیگر در حالیکه چهره هایتان از حسد و نفرت موج می زد با آن خنده های مسموم تبریک گفتید. مصداق بارز آیه شریفه "هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ ۚ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ" (سوره آل عمران آیه 119) هستید. شرف خود را به کینه و نفرت، به دروغ و ریا، به بخل و حسد گره زده اید و آرزوی خوشبختی می کنید. مصداق بارز آیه شریفه "سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا ۖ فَصَبْرٌ جَمِيلٌ ۖ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا" (سوره یوسف آیه 83) و آیه شریفه "زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ" (سوره انفال آیه 48) هستید. أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ (سوره انبیاء آیه 67).  

تمام سعی و تلاش خود را کرده اید و می کنید و کمر همت بسته اید تا به هر خدعه و نیرنگ و دسیسه مرا از دانشکده داروسازی خارج کنید. اما بدانید که اگر خارج شوم خواهم نوشت که کدامتان نزد من می آمدید و عاجزانه تقاضای فایلهای پاورپوینت من را می کردید تا با آنها تدریس کنید. خواهم گفت که  کدامتان ذلیلانه از من درخواست می کردید که چرا نام شما را در مقالاتم نمی نویسم. خواهم نوشت که کدام افراد بی ربط چگونه با رانت و فساد اداری و به پشتوانه آنکه پدر یا برادرشان در فلان قبرستان هستند چگونه هیات علمی دانشکده داروسازی شده اند. و در این راه از هیچکس باکی نخواهم داشت. شما را نصیحت می کنم به آنچه خیر و صلاح شماست. و إِلاَّ "اعْمَلُوا عَلَىٰ مَكَانَتِكُمْ إِنَّا عَامِلُونَ" (سوره هود آیه 121).


از کوچکی کنارت بودم استاد و تو مرا نمی دیدی. کتابهایت را ورق می زدم و آنها را که تو برای فهمم آسان کرده بودی می خواندم و درس می گرفتم. درس زندگی. درس زندگی .

اکنون از میان ما رفته ای اما هنوز با آنکه سالهای میان سالی را پشت سر می گذارم گهگاه کتابهایت را ورق می زنم و آنها را دوباره بازخوانی می کنم. فرزندانم را به خواندن کتابهای حکیمانه ات بارها تشویق و دعوت کرده ام. باشد که آنها را خوانده و درس زندگی بیاموزند. نه کتابهای بی محتوا و خالی از اندیشه و فکر سالم.

کتابهایت را در قفسه کتابخانه ام هنوز دارم: قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» شامل دفترهای قصه‌های کلیله و دمنه»، قصه‌های مرزبان نامه»، قصه‌های سندباد نامه و قابوس نامه»، قصه‌های مثنوی مولوی»، قصه‌های قرآن»، قصه‌های شیخ عطار»، قصه‌های گلستان و ملستان» و قصه‌های چهارده معصوم»

روحت قرین رحمت حق


فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ ۗ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ پس هرگاه که نیکویی (و پیشامد خوشی) بدانها می‌رسید به شایستگی خود نسبت می‌دادند، و هرگاه بدی (و پیشامد ناگواری مانند قحط و سختی) بر آنها می‌آمد فال بد به موسی و همراهانش می‌زدند. آگاه باشند که فال بد آنها نزد خداست (یعنی رنج و سختی‌ها که بر آنان پیش آید
چنین گوید برزویه طبیب، مقدم اطبای پارس، که پدر من از لشکریان بود و مادر من از خانه علمای دین زردشت، و اول نعمتی که ایزد، تعالی و تقدس، بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود و شفقت ایشان بر حال من، چنانکه از برادران و خواهران مستثنی شدم و بمزید تربیت و ترشح مخصوص گشت. و چون سال عمر بهفت رسید مرا برخواندن علم طب تحریض نمودند، و چندانکه اندک وقوفی افتاد و فضیلت آن بشناختم برغبت صادق و حرص غالب در تعلم آن می‌کوشیدم، تا بدان صنعت شهرتی تمام یافتم و در معرض
استاد سلام دوشنبه 28 بهمن 1398 بود که خدمت استاد پیامکی ارسال کردم و از ایشان تقاضا کردم که اگر فردا (29 بهمن) قبل از ظهر فرصت داشته باشند، بعد از حدود 30 سال خدمتشان برسم. ایشان با تواضعی مثال نزدنی فرمودند که "از ساعت 10 به بعد منتظر زیارت جنابعالی هستم". چند ماه پیش بود که به دفترشان که از دیرباز در گروه ریاضیات دانشکده علوم (که الآن دانشکده ریاضیات پردیس علوم شده است) بود سرزدم. متاسفانه تشریف نداشتند.
در زیر طرز تهیه مایع ضد عفونی کننده ضد ویروس کرونا (طبق پروتوکل سازمان بهداشت جهانی (WHO)) خدمت عزیزان تقدیم می شود: ماده موثره مایع های سفید کننده (یا همان وایتکس) هیپوکلریت سدیم با غلظت 5.25% می باشد. توصیه می شود برای ضد عفونی کردن دست ها، سطوح و ظروف، از محلول 10 بار رقیق شده این مایعات که حاوی 0.5% هیپوکلریت سدیم می باشد استفاده کنید. طرز تهیه ml 100 محلول هیپوکلریت سدیم 0.5%: 10 ml از مایع سفید کننده را با 90 ml آب آشامیدنی مخلوط کرده و در ظروف خالی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها